تحلیل تعامل مخاطب با چیدمان تعاملی "باران متن" بر اساس مفهوم بدنمندی در فلسفه مرلوپونتی

Authors

  • صفا سبطی دانش آموخته دکتری پژوهش هنر. دانشگاه الزهرا
Abstract:

تعامل با رویداد هنر تعاملی اعم از تعامل فیزیکی و یا تعامل از طریق رسانه‌های جدید مجازی، صرفاً دیدن اثر هنری نیست. در این رویارویی، مواجهه بدنی مخاطب با کار، نقشی اساسی، هم در درک و هم در تعامل ایفا می‌کند. این تفاوت اساسی شیوه‌ای متفاوت را برای تحلیل هنر تعاملی طلب می‌کند. شیوه‌ای که اساس آن بر تحلیل کنش بدنی مخاطب در آمیختگی با فضای رویداد تعاملی و فضای مجازی باشد. با این توضیح، «بدنمندی» نقشی اساسی در تحلیل کنش مخاطب ایفا می‌کند. در این مقاله بر آن بودیم تا تعامل مخاطب با چیدمان تعاملی «باران متن» را با چنین رویکردی تحلیل کنیم. بدین منظور تلاش کردیم تا ارتباطی بین مفاهیم فلسفی «مرلوپونتی» و تعامل در چیدمان تعاملی «باران متن» برقرار کنیم. «بدنمندی»، یکی از مفاهیم بنیادین فلسفۀ مرلوپونتی است. به زعم وی، سوژه پیش از اینکه در صدد شناختن و اندیشیدن بر آید، در‌هم‌تنیدگی بدنی او با محیط است که درک او را از جهان و کنش‌های او را در جهان شکل می‌دهد. نتیجۀ پژوهش حاکی از آن است که در چیدمان مزبور نه بدن مخاطب ابزاری برای کنش اوست و نه ذهن او واسطه‌ای برای شناخت رویداد است، بلکه به جهت درهم‌تنیدگی حسی و حرکتی مخاطب با رویداد، درک و تعامل بطور همزمان اتفاق می‌افتد. مخاطب در فضایی وهمی-تخیلی در‌هم‌تنیده با رسانه مجازی به تعامل می‌پردازد، اما نه فقط با نگریستن بلکه او با تمامی حسیت و حرکت وارد رویدادی آمیخته از وهم و واقعیت می‌شود که به واسطۀ حضور بدنمند او متحقق می‌شود. این به منزلۀ کنشی بر اساس ارتباطی بدنی بجای قضاوت زیبایی‌شناسانه است.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

«بدنمندی» در پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس

در رویکرد پدیدارشناسانه، بدن فارغ از قواعد و استدلالات عقلی، پدیداری تلقی می‌شود که سوژه را  در معرض تجربه قرار می‌دهد. در این رویکرد بحث بر سر نسبت سوژه با بدن و جهان، نه بر بنیاد هستی شناسی سوژه و نه بر اساس شناخت او از جهان، بلکه بر اساس تجربه و مجاورت او با جهان است. این مقاله ضمن پرداختن به پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس، با تمرکز بر بدن و مفهوم بدنمندی، نقاط اشتراک و نیز تفاوت رویک...

full text

مفاهیم فلسفی مرلوپونتی: بستری برای تحلیل هنر تعاملی نگاهی به پرفورمنس «کشت زار»

درک مرلوپونتی از هنر با دیدگاه پدیدارشناسانه او از ادراک گره خورده است. به زعم وی مسالۀ مهم در هنر، پرسش دربارۀ زیبایی نیست، بلکه پرسش دربارۀ ادراک و بیان است. مرلوپونتی با تمرکز بر هنر، در پی توصیف ارتباط هنرمند با اشیا و جهانی است که به تصویر می‌کشد. به عبارتی او رابطۀ هنرمند با اثر هنری را مد نظر قرار می‌دهد. اما در این پژوهش، با تمرکز بر شروح فلسفی مرلوپونتی، ما در صدد یافتن وجه دیگری از را...

full text

نقش مخاطب درهنر تعاملی (مطالعه موردی: چیدمان تعاملی)

این مطالعه مروری بنیادین بر روی مفاهیم هنر تعاملی، با مطالعه موردی بر روی چیدمان تعاملی دارد و با استفاده از روشهای بسیار متعدد موجود تعامل انسان ـ کامپیوتر (hci) برای ارزیابی تجربه و نقش مخاطب با چنین آثار تعاملی ای، به بررسی معیارهای زیبایی شناختی حاکم بر تجارب هنر تعاملی می پردازد. رویکرد نظری این مطالعه مبتنی بر چارچوب تقسیم بندی تجربه مخاطب با سیستم تعاملی، به چهار دست? روابط "تجسم یافتگی...

تحلیل هنر تعاملی با رویکرد پدیدار شناسانه از منظر مرلوپونتی

مرلوپونتی یکی از نو آورترین فیلسوفان قرن بیستم بوده که ماندگارترین افادات وی به فلسفه در زمینه ادراک یا به بیان دقیق تر پدیدارشناسی ادراک است. در این پژوهش قصد بر این است با بررسی آرای فلسفی مرلوپونتی مروری داشته باشیم بر مسئله ادراک. با مطرح شدن ادراک، نقش فضا، بدن، دیگری و تجربه پر رنگ تر می شود و متعاقباً جایگاه مخاطب، صرفاً به عنوان "مخاطب" از بین می رود و در بستری از شبکه های متعدد شکل پذیری...

full text

مفاهیم فلسفی مرلوپونتی: بستری برای تحلیل هنر تعاملی نگاهی به پرفورمنس «کشت زار»

درک مرلوپونتی از هنر با دیدگاه پدیدارشناسانه او از ادراک گره خورده است. به زعم وی مسالۀ مهم در هنر، پرسش دربارۀ زیبایی نیست، بلکه پرسش دربارۀ ادراک و بیان است. مرلوپونتی با تمرکز بر هنر، در پی توصیف ارتباط هنرمند با اشیا و جهانی است که به تصویر می کشد. به عبارتی او رابطۀ هنرمند با اثر هنری را مد نظر قرار می دهد. اما در این پژوهش، با تمرکز بر شروح فلسفی مرلوپونتی، ما در صدد یافتن وجه دیگری از را...

full text

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 12  issue 1

pages  -

publication date 2017-03-21

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023